Image result for ‫منشاوی‬‎

استاد محمد صدیق منشاوی حدود ۷۵سال پیش در شهر منشاء مصر به دنیا آمدند استاد نیز مانند پدرشان صوفی منش بودند. ایشان قران را در ۸سالگی حفظ کردن و در ۹ سالگی مشغول به قرائت قرآن شدند ایشان در جوانی شهرت زیادی کسب کرده بودند به طوری که آوازشان به گوش مسئولان رادیوی مصر نیز رسیده بود و به استاد پیشنهاد تلاوت دادند؛استاد در اول نپذیرفتند ولی مسئولان رادیو دست بردار نبودند و وسایل رادیو را به محل تلاوتشان بردند و نهایتا ایشان راضی به تلاوت در رادیو شدند و محمد صدیق اولین قاری بودند که مسئولان رادیو برای ضبط تلاوتشان تجهیزات رادیو را به محل قرائتشان بردند با رفتنشان به رادیو شهرتشان سرتاسر مصر و کشورهای عربی را فرا گرفت که این موضوعات باعث حسادت یک قاری حسود شد و او می‌خواست صدای استاد را ضعیف جلوه بدهد؛سپس با همین مقصود در میان مردم شایعه کرد که صدای استاد ضعیف است و موقعی که استاد در جمع نزدیک به دوازده هزار نفر مشغول تلاوت بودند آن قاری حسود به مسئول بلند گو گفت اشکال صوتی دربلندگو ایجاد کنند تا شایعه‌ای که بین مردم پخش کرده بود بگیرد و مردم فکر کنند صدای استاد واقعا ضعیف است اما ایشان که فهمیده بود حیله‌ای در کار است از جایشان بلند شدند ودر میان مردم قدم زنان به تلاوت پرداختند صدایشان به طوری قوی بود که مردم از قوت آن تعجب کردند و حیلهٔ آن فرد حسود نگرفت که باعث افزایش حسد آن حسود شد که استاد منشاوی را به قتل برساند و مستخدم خانه‌ای را که استاد را دعوت کردند را مجبور کرد در غذایشان سم بریزد و آن مستخدم با پریشانی به نزد استاد رفت و ماجرا را گفت و وقتی ان مستخدم غذا را آورد استاد خود را به بی اشتهایی زد و غذا را نخوردند و برای اینکه آن خانواده ناراحت نشوند تکه‌ای از نان روی سفره خورد و خدا حافظی کردند و خانه را ترک کردند و هر وقت فرزندانشان از ایشان نام آن حسود را می‌پرسیدند استاد آیه‌ای از قرآن می‌خواندند که معنی آن این بود که خداوند بدی‌ها را می‌پوشاند ونام آن فرد حسود را تا آخر عمرشان فاش نکردند و برای همیشه اسم آن حسود مخفی ماند ایشان تلاوت‌هایش برای پول و ثروت نبود و موقعی که استاد برای قرائت به مجلسی رفتند، صاحب مجلس به اشتباه پول بی‌ارزشی را به ایشان دادند و استاد آن را گرفت و بدون اینکه چیزی بگوید مجلس را ترک کرد از این ماجرا این نتیجه به دست می‌آید که استاد محمد صدیق عشق به قرآن دارند نه اجر و مزد آن اما علاقه ی  ایشان به قرآن از اینها بالاتر بود و موقعی که پزشکان می‌خواستند استاد را از تلاوت قران محروم کنند استاد پروانه وار به دور آتش کلام خدا گشت و با شمشیر کلام خدا شهید شد..و سر انجام در سال 1348شمسی بر اثر سرطان حنجره در جوانی،دار فانی را وداع گفت. ایشان مقلدان بیشماری از خود به جای گذاشتند مانند برادرشان محمود منشاوی، سید مصطفی حسینی ، حسین پور کویروبسیاری از قرآنیان و قرآن دوستان ...