صدای تحریر پذیر و نوای منعطف استاد راغب مصطفی غلوش(ره)..لذتش را ببرید
صوت طنین انداز و ملکوتی از معتصم بالله العسلی(قاری و تواشیح خوان کشور سوریه)
برای دانلود و یا شنیدن تواشیح اینجا کلیک کنید ...
الهی یا متعالی إرحم حالی
الهی یا متجلّی إرحم ذلی
خدایم ای خدای متعال بر حال من رحم کن
خدایم ای تجلی دهنده بر ناتوانی من رحم کن
یا الهی غیرﻙ مالی
فانا عبدُﻙ ربِّ و کلّی أرجو رضاﻙ
ای خدای من به جز تو کسی را ندارم
من بنده توام پروردگارم و همیشه رضایت تو را خواستارم
یومَ القیامة بالاستقامة کَرَما
أرجو السلامة أرجو الکرامة کرما
أخشی الندامة یومَ القیامة کرما
إرحمنی یا الله..........
در روز قیامت با استوار ساختن من، لطفی کن
سلامتی و کرامت را از تو خواستارم لطفی کن
از پشیمانی در روز قیامت در هراسم لطفی کن
به من رحم کن ای خدا
ما أسعدنی إن أکرمنی جلَّ عُلاه
إن نجّانی إن یسلمنی برحماه
إن أدخلنی إلى الجنان کَرَمَ الله
أکرمنی یا الله
چقدر خوشبختم اگر تو به من بزرگواری کنی ای بلند مرتبه
اگر کمکم کنی اگر مرا به رحمت خود بسپاری
اگر مرا داخل در بهشت کنی ای خدای بزرگ
به من کرامت نما ای خدا
استاد محمد صدیق منشاوی حدود ۷۵سال پیش در شهر منشاء مصر به دنیا آمدند استاد نیز مانند پدرشان صوفی منش بودند. ایشان قران را در ۸سالگی حفظ کردن و در ۹ سالگی مشغول به قرائت قرآن شدند ایشان در جوانی شهرت زیادی کسب کرده بودند به طوری که آوازشان به گوش مسئولان رادیوی مصر نیز رسیده بود و به استاد پیشنهاد تلاوت دادند؛استاد در اول نپذیرفتند ولی مسئولان رادیو دست بردار نبودند و وسایل رادیو را به محل تلاوتشان بردند و نهایتا ایشان راضی به تلاوت در رادیو شدند و محمد صدیق اولین قاری بودند که مسئولان رادیو برای ضبط تلاوتشان تجهیزات رادیو را به محل قرائتشان بردند با رفتنشان به رادیو شهرتشان سرتاسر مصر و کشورهای عربی را فرا گرفت که این موضوعات باعث حسادت یک قاری حسود شد و او میخواست صدای استاد را ضعیف جلوه بدهد؛سپس با همین مقصود در میان مردم شایعه کرد که صدای استاد ضعیف است و موقعی که استاد در جمع نزدیک به دوازده هزار نفر مشغول تلاوت بودند آن قاری حسود به مسئول بلند گو گفت اشکال صوتی دربلندگو ایجاد کنند تا شایعهای که بین مردم پخش کرده بود بگیرد و مردم فکر کنند صدای استاد واقعا ضعیف است اما ایشان که فهمیده بود حیلهای در کار است از جایشان بلند شدند ودر میان مردم قدم زنان به تلاوت پرداختند صدایشان به طوری قوی بود که مردم از قوت آن تعجب کردند و حیلهٔ آن فرد حسود نگرفت که باعث افزایش حسد آن حسود شد که استاد منشاوی را به قتل برساند و مستخدم خانهای را که استاد را دعوت کردند را مجبور کرد در غذایشان سم بریزد و آن مستخدم با پریشانی به نزد استاد رفت و ماجرا را گفت و وقتی ان مستخدم غذا را آورد استاد خود را به بی اشتهایی زد و غذا را نخوردند و برای اینکه آن خانواده ناراحت نشوند تکهای از نان روی سفره خورد و خدا حافظی کردند و خانه را ترک کردند و هر وقت فرزندانشان از ایشان نام آن حسود را میپرسیدند استاد آیهای از قرآن میخواندند که معنی آن این بود که خداوند بدیها را میپوشاند ونام آن فرد حسود را تا آخر عمرشان فاش نکردند و برای همیشه اسم آن حسود مخفی ماند ایشان تلاوتهایش برای پول و ثروت نبود و موقعی که استاد برای قرائت به مجلسی رفتند، صاحب مجلس به اشتباه پول بیارزشی را به ایشان دادند و استاد آن را گرفت و بدون اینکه چیزی بگوید مجلس را ترک کرد از این ماجرا این نتیجه به دست میآید که استاد محمد صدیق عشق به قرآن دارند نه اجر و مزد آن اما علاقه ی ایشان به قرآن از اینها بالاتر بود و موقعی که پزشکان میخواستند استاد را از تلاوت قران محروم کنند استاد پروانه وار به دور آتش کلام خدا گشت و با شمشیر کلام خدا شهید شد..و سر انجام در سال 1348شمسی بر اثر سرطان حنجره در جوانی،دار فانی را وداع گفت. ایشان مقلدان بیشماری از خود به جای گذاشتند مانند برادرشان محمود منشاوی، سید مصطفی حسینی ، حسین پور کویروبسیاری از قرآنیان و قرآن دوستان ...
استاد مصطفی اسماعیل معروف به اکبر قراء از مشاهیرو نوابغ علم قرآن در جهان اسلام در ناحیه طنطا از کشور مصر متولد شد و تحت آموزش اولیه استاد سیدالبداوی قرائت قرآن را فرا گرفت. سپس در همان زادگاه خود در مؤسسه الاحمدی به همراه شیخ خلیل الحصری در محضر شیخ ابراهیم سلام که از استادان برجسته آن زمان بود به تحصیل علوم عالی قرآن پرداخت
در سفری که به شهر قاهره داشت در ملاقات با شیخ محمد رفعت به قرائت قرآن پرداخت و مورد توجه استاد قرارگرفت و امام القراء شیخ محمد رفعت دستانش را به گرمی فشرد و آینده ای درخشان را به او نوید داد.او یک نابینا بود و با چشم بصیرت مصطفی اسماعیل رابه خوبی شناخت و زیبایی کار اورا دراعماق وجود مبارکش احساس کرد.شیوه ای که استاد مصطفی اسماعیل در علم قرائت افتخار ابتکار آن را داراست شاهکاری برجسته است که در آن قاری قرآن همزمان با تلاوت و بیان علم تجوید قادر است مفاهیم آیات الهی را به شنوندگان انتقال دهد و تجسم عینی مفاهیم ثروت قرآنی را ایجاد کند.
این استاد علاوه بر تلاوتهای مجلسی ، یک دوره کامل قرآن را به شیوه تحقیق و ترتیل قرائت کرده است که در بیشتر کشورها شیفتگان قرآن به تلاوتهای دلنشین او گوش جان فرا می دهند و از آن بهره مند می شوند و قاریان بسیاری با استماع تلاوتهایش در این راه به مراتب اعلای قرائت نایل شده اند.
سرانجام شیخ مصطفی اسماعیل پس از عمری پربار در سال 1359 هجری خورشیدی(5 دی 1359) در شهر قاهره به رحمت ایزدی پیوست و بدین سان جهان اسلام در غم از دست دادن نابغه ای که به عظمتش معترف بودند سوگوار شد.
مصر تا به حال کسی را چون او،به خود ندیده است.
استاد «شحات محمد انور» قارى مسجد الرفاهى مصر در روز یکم ژوئیه سال 1950 میلادى در روستاى «کفرالوزیر» که مرکزى دور افتاده در استان قهلیه مصر است در خانوادهای کم جمعیت متولد شد.
بیش از سه ماه از ولادت او نگذشته بود که پدرش را از دست داد .
شحات محمد انور به همراه مادر خود براى اقامت در منزل پدربزرگ مادری اش رهسپار شد تا با دایىهاى خود زندگى کند چرا که دایى او وى را همچون پسر خود دوست میداشت و بهترین امانتدار او بود و او را به یادگیرى و حفظ قرآن تشویق کرد.
وی به واسطه دایىاش از محضر استاد «حلمى محمد مصطفى» در حفظ قرآن کریم مستفیض شد و در سن هشت سالگی حافظ کل قرآن شد و وقتى به سن 10 سالگى رسید دایىاش او را به یکى از روستاهاى مجاور (کفرالمقام ) برد تا تجوید قرآن را به دست مرحوم استاد «سید احمد فرارحى» فرا گیرد چرا که استعدادى که او را شایسته مىساخت تا یکى از مشهورترین قاریان مصر بلکه همه جهان باشد را در خود داشت.او شش دختر و سه پسر از خود به یادگار گذاشت.
پسران هم راه پدر را ادامه دادند اما لطافت پدر معنایی دیگر داشت.
انور(پسر بزرگ)،محمد(پسر وسط)و نیز محمود(پسر کوچک)از قاریان و حافظان برجسته ی قرآن کریم در جهان اسلام بوده و از کارشناسان هنر آسمانی تلاوت کلام الله مجید می باشند.
او در ایران طرفداران بسیاری دارد و عده ی کثیری با نوای ملکوتی او به سوی قرآن سوق داده شدند؛او در سال 1368 به حسینیه ی امام خمینی(ره) آمد و در حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران،آیت الله خامنه ای{دام ظله} و جمع کثیری از قاریان و حافظان،قرآن دوستان و...
تلاوت بسیار زیبایی را بر دل ها نشاند.
شیخ شحات انور در عین ناباوری دوستداران عرصه ی هنر مقندر و آسمانی قرآن کریم در 23 دی ماه سال 1386 دار فانی را وداع گفت؛
و مصر نعمتی دیگر را از دست داد که دیگر آن را نخواهد دید..
عبدالباسط محمد عبدالصمد در سال ۱۹۲۷ در روستای «المزاعزه» یکی از توابع شهر ارمنت در استان قنا در جنوب مصر به دنیا آمد. نسب خانوادگی وی از کردهای مهاجری میباشد که به هنگام لشکر کشیهای صلاح الدین ایوبی به همراه وی به تعدادکثیری از ترکیه به مصر مهاجرت کردند. پدرش عبدالصمد یکی از مدرّسین حفظ و تجوید قرآن کریم بود. عبدالباسط در ۶ سالگی به مکتب القران در ارمنت رفت. در ۱۰ سالگی حافظ کل قرآن شد. پس از اینکه عبدالباسط به سن ۱۲ سالگی رسید از هر شهر و روستا در استان قنا و مخصوصاً از جانب اصفون المطاعنه دعوتهایی به سوی او روانه شد، چراکه گواهی استاد سلیم که به عبدالباسط اعطا شده بود نقطه اطمینان همه مردم بود.
او در سال ۱۹۵۰ در مراسمی که بر پا شده بود رفت. در آن مجلس یکی از نزدیکان عبدالباسط از مسئولین مجلس اجازه خواست تا او ۱۰ دقیقهای را به تلاوت بپردازد. عبدالباسط آیاتی از سوره احزاب را تلاوت کرد واین تلاوت عبدالباسط ۱/۵ ساعت ادامه پیدا کرد و بسیار مورد استقبال مردم قرار گرفت.
در سال ۱۹۵۱ عبدالباسط به رادیو مصر رفت. او پس از به دست آوردن شهرتی که در طول چند ماه بدست آورده بود به قاهره مهاجرت کرد. با ملحق شدن اوبه رادیو استقبال مردم در مصر برای خرید گیرندههای رادیوئی زیاد شد و در اکثر خانهها گسترش یافت.
فرزند او یاسر نقل میکند:”روزهای شنبه هر هفته ساعت هشت تلاوت پدر از رادیو مصر پخش میشد. در این ساعت همه اعضای خانواده بر سر سفره و کنار هم نزد پدر مینشستیم و به تلاوت ایشان گوش فرا میدادیم. همگی ما به مدت نیم ساعت سراپا گوش میشدیم، هیچکس تکان نمیخورد و حتی صندلی را هم تکان نمیداد و مرحوم پدر در اثنای پخش تلاوت، سر خود را روی آستینش میگذاشت و به فکر فرو میرفت.عبدالباسط درروز ۳۰ نوامبر ۱۹۸۸ در اثر بیماری دیابت و سرطان کبد درگذشت.
با تو گر خواهی سخن گوید خدا . قرآن بخوان * تا شود روح تو با حق آشنا . قرآن بخوان
<رتل القرآن ترتیلا> ندای رحمت است * میدهد قرآن به جان و دل صفا . قرآن بخوان
ای بشر یاد خدا آرامش دل میدهد * دردمندان را بود قرآن دوا . قرآن بخوان
گفت پیغمبر که بی دین است هر کس بی حیاست * تا شود روح تو پا بند حیا . قرآن بخوان
دامها گسترده شیطان در مسیر عمر تو * تا که ایمن باشی از این دامها . قرآن بخوان
اینکه روحت سخت پا بند غم دنیا شده * می کند قرآن تورا از غم رها . قرآن بخوان
عترت احمد ز قرآنش نمی گردد جدا * تا بیابی معنی این نکته را . قرآن بخوان
هست قرآن صامت و قرآن ناطق عترت است * تا ندانی این دو را از هم جدا . قرآن بخوان
نسخه قرآن بدستور العمل دارد نیاز * تا که بشناسی طبیعت را دلا . قرآن بخوان
دادی طور است این قرآن و میعاد حضور * با تو گر خواهی سخن گوید خدا . قرآن بخوان
می برد خسران ز قرآن هر که دشمن با علی است * مومنینش را بود قرآن شفا . قرآن بخوان
با زبان حال زینب گفت با راْس حسین * خصم خواند خارجی ما را اخا . قرآن بخوان
چون بود قرآن (حسان )برنامه عمر بشر * تاکه توفیق عمل یابی بیا . قرآن بخوان
این هم از ضحی(عبدالباسط)------------ارتقا یافته،این بار تصویری